به گزارش پایگاه خبری تحلیلی رادار اقتصاد روزنامه فرهیختگان در گزارشی نوشت:موضع شورای همکاری خلیجفارس درمورد جزایر سهگانه و صحبت اعضای این شورا از حل مسالمتآمیز «مناقشه» ایران و امارات درباره این جزایر اتفاق جدیدی نیست. درحالیکه اصلا مشخص نیست که ریشه این مناقشه ادعایی کجاست و بر چه اساسی امارات باید مدعی تسلط بر جزایری باشد که از ابتدا به خاک ایران تعلق داشتند. در هر صورت کشورهای یادشده از هیچ فرصتی برای تکرار مواضع ضدایرانی خود دریغ نمیکنند. اما آنچه در روزهای اخیر باعث شد این مساله بار دیگر بر سر زبانها بیفتد حمایت روسیه از این موضع شورای همکاری خلیجفارس و بیانیهای بود که راهحل این مناقشه موهومی را مذاکرات دوجانبه یا ارجاع به دیوان بینالمللی دادگستری اعلام کرده بود. وزارت خارجه کشورمان با انتشار بیانیهای این بخش از بیانیه شورای همکاری را مردود دانسته بود و ناصر کنعانی، سخنگوی این وزارتخانه در واکنش به این ادعای واهی گفت: «این جزایر تعلق ابدی به ایران داشته و صدور اینگونه بیانیهها با روابط دوستانه ایران و همسایگان مغایرت دارد.» روز گذشته وزیر امور خارجه کشورمان که همراه رئیسجمهور آفریقا به سر میبرد از در توییتی کوتاه اعلام کرد: «بر سر استقلال و تمامیت ارضی ایران، با هیچ طرفی تعارف نداریم.» گرچه این اقدامات وزارت خارجه بهعنوان واکنشهای اولیه به مواضع شورای همکاری و روسیه قابلقبول به نظر میرسد، لازم است برای جلوگیری از تکرار چنین اقداماتی توسط کشورهای همسایه اقدامات گستردهتری صورت گیرد که در ادامه به تشریح ابعاد مختلف این اقدامات میپردازیم.
مقدمهچینی برای آغاز یک دعوای حقوقی
مقایسه بیانیه اخیر وزرای خارجه شورای همکاری خلیجفارس با بیانیهای که سران این کشورها سال گذشته امضا کردهاند و امضای چین را نیز برای تایید آن گرفتهاند، نشان میدهد موضع اعضای این شورا درمورد جزایر سهگانه تا حدی تندتر شده است. در بیانیهای سران کشورهای حاشیه خلیجفارس و چین در اجلاس پایانی مشترک خود منتشر کردند، رهبران این کشورها حمایت خود را از تمام تلاشهای صلحآمیز ازجمله تلاش امارات برای دستیابی به راهحل مسالمتآمیز برای موضوع جزایر سهگانه تنب کوچک، تنب بزرگ و ابوموسی از طریق مذاکرات دو جانبه طبق قواعد حقوق بینالملل تایید کردند. این موضع اما در بیانیه مشترک اخیر با روسیه با یک گام رو به جلو همراه بوده است. در این بیانیه بر حل مساله جزایر سهگانه تنب بزرگ و کوچک و ابوموسی از طریق مذاکره دوجانبه یا دیوان بینالمللی دادگستری با رعایت قواعد حقوق بینالملل و منشور ملل متحد تاکید شده است. در این بیانیه بهوضوح بر ورود نهادهای بینالمللی به مساله مالکیت جزایر سهگانه اشاره شده است، حال آنکه در بیانیه مشترک شورای همکاری خلیجفارس با چین صرفا مذاکرات دوجانبه طبق قواعد حقوق بینالملل پیشنهاد شده بود. تا پیش از این شورای همکاری خلیجفارس صرفا در بیانیههایی که طرفهای غربی ازجمله آمریکا حامی آن بودند بر ورود نهادهای بینالمللی تاکید میکرد. تلاش این شورا برای جلب حمایت متحدان ایران نشان میدهد امارات درتلاش برای ایجاد یک مشروعیت جهانی همهجانبه در تقابل با ایران بوده و امید دارد این مشروعیتزایی کاذب بتواند نهادهای بینالمللی را نیز به صدور رایی جانبدارانه راضی کند. انفعال دربرابر این تلاشها باعث میشود دولتهای عربی در گسترش اقدامات ضدایرانی خود با انگیزه بیشتری فعالیت کنند.
موضعگیریهای صفر و صدی در تعامل با روسیه و چین
شورای همکاری خلیجفارس برای چندمین بار است که با انتشار بیانیه از ادعای مالکیت امارات بر جزایر سهگانه حمایت میکند. آنچه اما واکنش افکار عمومی را تا حد زیادی برانگیخته، حضور روسیه در بین امضاکنندگان این بیانیه است. با بررسی واکنشهای مختلف به این بیانیه میتوان گفت دو طیف در موضعگیری نسبت به این بیانیه، دچار خطا شدند. طیف اول عموما این گزاره را مطرح میکنند که ایران باید نسبت به همه مواضع روسیه، برخوردی قاطع داشته باشد و حتی سطح روابط خود را در سطوح سیاسی و اقتصادی کاهش دهد. این طیف در حالی دستگاه سیاست خارجی را محکوم به انفعال در برخورد با روسیه میکنند که نگاهی به موضعگیریهای این افراد در برخورد با کشورهای اروپایی و آمریکایی، نشان میدهد این طیف فکری علیرغم اقدامات واضح ضدایرانی غربیها، سکوت و دعوت به انفعال را ترجیح دادهاند. رویکردی اعتماد صددرصدی این طیف در تعامل با غرب آسیبهای زیادی را به دیپلماسی ایران در منطقه و جهان وارد کرده است. برخی گروهها در حالی با شدیدترین لحن به اقدام روسیه واکنش نشان میدهند که در شرایط مشابه و زمانی که آمریکا در نشست با اعضای شورای همکاری خلیجفارس، ادعاها درباره جزایر سهگانه ایران را تکرار کرده بود، از این طیف فکری واکنش صریح و قاطعی نسبت به این اقدام ضدایرانی آمریکا دیده نشد. کنارهم قراردادن این موضعگیریها، این فرض را محتملتر میکند که درواقع دعوای اصلی این طیف، این نیست که ایران در سیاست خارجی، برخلاف منافع ملی عمل کرده است. دغدغه اصلی این طیف آن است که مسیر دیپلماسی ایران را به سمت غایت مورد نظر خود هدایت کرده و تعامل با جهان را به معنی تعامل صرف با دولتهای غربی تعبیر کنند. اما نکته اصلی اینجاست که پیگیری این رویکرد، نهتنها باعث حفظ منافع ملی نمیشود، بلکه متحدان ایران در منطقه را به سمت کاهش روابط سیاسی و اقتصادی با ایران یا حتی قرار گرفتن در موضع تنش سوق میدهد. کمااینکه همین اتفاق درمورد روابط ایران و چین نیز رخ داد و ما در سالهای منتهی به برجام درهای تعامل با دیگر قسمتهای دنیا را روی خود بستیم. موضوعی که محمدجواد ظریف تلویحا در آخرین گزارش سه ماهه وزارت امور خارجه درباره برجام، به این اشتباه اشاره کرد و گفت: «با خوشخیالی، دوستان دوران سختی را در طمع سرازیر شدن شرکتهای غربی از خود رنجاندیم. اتفاقی که اگر نمیافتاد، نه دوستان دوران سختی رهایمان میکردند و نه با فشار حداکثری ترامپ مواجه میشدیم.» درمقابل این نگاه، طیف دیگری نیز وجود دارد که به صورت مطلق نسبت به برقراری روابط ایران با روسیه و چین نگاه مثبتی دارد و میشود گفت تقریبا همان خوشبینی که نسبت به برقراری روابط غرب در نگاه طیف فکری مقابل وجود داشت، حالا در این نگاه نسبت به برقراری روابط با این دوکشور دیده میشود و عموما وقتی اشتباهات و موضعگیریهای غلطی درباره ایران توسط این دوکشور طرح میشود بهصورت منفعلانه و از باب مماشات دعوت به سکوت میکنند.
گسترش منافع مشترک، هزینه اقدامات علیه ایران را بالا میبرد
نکته قابلتوجه در برقراری روابط با دو کشور روسیه و چین این است که نه قطع روابط سیاسی، معقول و منطقی به نظر میرسد و نه نادیده گرفتن و سکوت نسبت به هرگونه موضعگیری علیه ایران توسط این دو کشور در مجامع بینالمللی، واکنش درستی به شمار میرود.
مواجهه صحیح در برخورد و تعامل با این دوکشور در گرو داشتن تحلیلی صحیح از انگیزه کشورها در برقراری روابط دیپلماتیک است. وقتی منافع مشترک اقتصادی و سیاسی با کشورها زیاد باشد، روابط دوجانبه به سمت گسترش تعامل و رعایت خط قرمزهای دو کشور پیش خواهد رفت. منافع ایران در تعامل با دو کشور روسیه و چین در مقایسه با غرب از اشتراکات بیشتری برخوردار است. موقعیت جغرافیایی و تبادلات اقتصادی ایران ازجمله مهمترین مصادیق این اشتراکات به شمار میرود و ایران باید از این اشتراکات بیشترین بهره را ببرد تا دوباره شاهد مواضع اینچنینی از سوی روسیه و چین نباشد. اگر حرکت در مسیر گسترش منافع مشترک و تعاملات دوجانبه اتفاق نیفتد طبیعی خواهد بود که چین برای تامین انرژی و روسیه برای خنثی کردن اثرات تحریمی علیه کشورش به سمت گسترش روابط با کشورهای شورای همکاری خلیجفارس بروند و در این راستا نیز برای گسترش تعامل هزینه امضای بیانیهای که در یک بند آن مواضعی علیه ایران گرفته را بپذیرند و بعدا نیز تنها به عذرخواهی نسبت به این اقدام اکتفا کنند. ایران برای جلوگیری از این اتفاق باید در راستای گسترش هرچه بیشتر تعاملات اقتصادی گام بردارد. پیوندهای اقتصادی عمیق باعث میشود تا کشورها در موضعگیریهای سیاسی منافع خود را نیز در نظر گرفته و از انجام اقداماتی که این منافع را به خطر میاندازد اجتناب ورزند. نکته دیگری که باید مورد توجه تیم دیپلماسی ایران قرار گیرد این است که شرکای سیاسی و اقتصادی خود را نسبت به خطوط قرمز خود توجیه کرده و مانع از آن شود که سران کشورهای مختلف، درنتیجه عدم آگاهی نسبت به حساسیتهای ایران دچار اشتباهاتی شوند که همکاریهای دوجانبه را دچار آسیب میکند. تکرار اشتباه چین توسط روسیه نشان میدهد در دیدارهای دیپلماتیک با مقامات این کشورها حاکمیت تاریخی ایران بر جزایر سهگانه تفهیم نشده و طرف مقابل ارزیابی درستی از میزان حساسیت ایران نداشته است.
از دیپلماسی همسایهها درس بگیریم
در همین روزها که روسیه چنین موضعی علیه تمامیت ارضی کشور ما اتخاذ کرده است، موضع دیپلماتیک این کشور درباره همسایه شمال غربی ما بهشدت جلب توجه میکرد. ترکیه در هفته گذشته و در جریان نشست اخیر سران کشورهای عضو پیمان ناتو، بعد از مدتها با عضویت سوئد به این پیمان موافقت کرد. از آنجا که سوئد پیش از این موافقت تمام کشورهای دیگر عضو ناتو را کسب کرده بود، این اقدام ترکیه به معنای قطعی شدن عضویت سوئد بود. این درحالی است که سوئد از کشورهای نزدیک به مرزهای شمال غربی روسیه است و پیوستن آن به ناتو حتما خبر خوبی برای روسیه نبوده است. زیرا گسترش روزافزون حوزه نفوذ ناتو تهدید بزرگی برای امنیت روسیه به شمار میآید و انتظار میرفت که واکنش روسیه به این اقدام ترکیه منفی باشد یا در بهترین حالت در مورد ترکیه سکوت اختیار کند. اما سخنگوی کرملین در واکنش به موافقت ترکیه با پیوستن سوئد به ناتو، اعلام کرد که «موقعیت ترکیه را درک میکنیم» و علیرغم همه اختلافات روسیه مایل است تا روابط دوجانبه خود با این کشور را ادامه دهد. طبیعی است که با توجه به سطح روابط دوجانبه روسیه و ترکیه انتظار موضعگیری شدیدی از سوی کرملین نمیرفت اما اتخاذ چنین موضعی هم عجیب به نظر میرسید. با توجه به این موضعگیری از سوی مسکو در این زمینه، میتوان از منظر متفاوتی به حمایت این کشور از بیانیه شورای خلیجفارس پرداخت. مقایسه روابط دوجانبه مسکو با تهران و آنکارا حاکی از آن است که در سالهای گذشته تنشها و اختلافات بین روسیه و ترکیه بسیار بیشتر از موارد مشابه بین روسیه و ایران بوده است. ترکیه علاوهبر اقدام اخیر خود یعنی موافقت با پیوستن سوئد به ناتو، روابط بسیار نزدیکتری با غرب در مقایسه با ایران دارد. علاوهبر این مواضع ترکیه در نبرد بین آذربایجان و ارمنستان و حمایت تمامقد از باکو نیز کاملا بر خلاف منافع روسیه بوده است؛ چراکه با تحقق اهداف آنکارا و باکو از این نبرد بیم آن میرود که با تاسیس کریدور زنگزور مسیر اتصال روسیه به آبهای گرم از طریق کریدور شمال به جنوب مسدود شود. اما چرا با وجود روابط مناسب ایران و روسیه و همچنین اقدامات ترکیه، روسیه موضع دیپلماتیک نرمتری نسبت به ترکیه دارد! پاسخ را باید در تعاملات اقتصادی این دو کشور جستوجو کرد. حجم تبادلات اقتصادی روسیه و ترکیه چندین برابر تبادلات ایران و روسیه است و همین امر باعث شده است وابستگی متقابل روسیه و ترکیه افزایش پیدا کند. این اتفاق به ما نشان میدهد که برای مقابله و جلوگیری از اقداماتی مشابه آنچه که روسیه انجام داده است گرچه به موضعگیریهای دیپلماتیک فوری نیاز دارد اما راهحل بلندمدت و پایدار آن از مسیر گسترش هرچه بیشتر تعاملات اقتصادی و سیاسی میگذرد. این اتفاق که نشان میدهد نباید به بهانه بروز چنین اختلافاتی از قطع یا کاهش سطح روابط با کشورهایی مانند روسیه و چین سخن گفت بلکه باید با گسترش سطح روابط و ایجاد وابستگی متقابل بین کشورها از وقوع چنین موضعگیریهایی جلوگیری کرد. جالب اینجاست افرادی که به این بهانه پیشنهاد قطع رابطه با روسیه را مطرح میکنند خود نسخهای جز افزایش رابطه با کشورهای غربی که از قضا مواضع بهشدت تندتری علیه کشور ما دارند پیشنهاد نمیدهند. از طرف دیگر همانطور که گفته شد قطع یا کاهش سطح روابط با هر کشوری، از آنجا که به کاهش وابستگی متقابل منجر میشود احتمال افزایش تعداد و شدت چنین مواضعی علیه کشورمان را تقویت میکند. با توجه به نکات مطرحشده به نظر نمیرسد افرادی که به بهانه قاطعیت پیشنهاد کاهش سطح روابط با روسیه را مطرح میکنند دغدغهای جز گسترش روابط با غربیها و مسدود کردن سایر مسیرهای تعامل با دنیا داشته باشند.
نظر شما